Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صدای ایران»
2024-04-20@00:03:58 GMT

خبرهای جدید از قتل معاون شهردار اسبق تهران

تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۹۶۴۸۸

به گزارش صدای ایران از مشرق، ساعت ۲۲:۳۰ شامگاه دوشنبه ششم تیرماه امسال به مأموران کلانتری ۱۳۷ کوی نصر تهران خبر رسید زن سالخورده‌ای در خانه‌اش در منطقه گیشا به طرز مرموزی به قتل رسیده است. مأموران پلیس در محل حادثه در طبقه سوم ساختمان مسکونی داخل آپارتمان لوکس و بزرگی با جسد زن ۷۲ ساله‌ای روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر ضرب و جرح به قتل رسیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بدین ترتیب با اعلام این خبر قاضی محمدتقی شعبانی، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات خود را در محل آغاز کردند.

درگیری هنگام سرقت

نخستین تحقیقات نشان داد مقتول معاون یکی از شهرداران اسبق تهران در دوران سازندگی بوده و همراه پرستارش در آپارتمانش زندگی می‌کرده که در درگیری با مرد سارقی به کام مرگ رفته است.

بررسی‌های دوربین‌های مداربسته نشان داد پرستار مقتول ساعتی قبل برای خرید از خانه بیرون می‌رود و وقتی به خانه برمی‌گردد، قاتل در حالی که بسته‌ای در دست دارد همراه او وارد خانه می‌شود و در نهایت هم پس از قتل صاحبخانه و سرقت یک قالیچه ابریشمی و وسایل دیگر از محل فرار می‌کند.

پرستار مقتول درباره حادثه به مأموران گفت: «چند ماه قبل برای پرستاری پیرزن ثروتمند استخدام شدم. ساعتی قبل برای خرید دارو از خانه بیرون رفتم و با مردی که ماسک بهداشتی به صورت داشت روبه‌رو شدم، اما توجهی به او نکردم. پس از خرید دارو وقتی به خانه برگشتم همان مرد را دیدم که به من گفت بسته‌ای برای صاحبخانه آورده است و خواست وارد خانه شود. من اجازه ندادم و به او گفتم باید از صاحبخانه اجازه بگیرم، اما او پشت سر من به راه افتاد و قرار بود در راهرو منتظر بماند که ناگهان چاقویی زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد در را باز کنم و من هم از ترس در را باز کردم و او وارد خانه شد. سارق مسلح مشتی به صورتم کوبید و مرا داخل اتاقی حبس کرد و بعد هم صدای فریاد و ناله‌های پیرزن را شنیدم که معلوم بود سارق او را کتک می‌زند. وقتی سارق فرار کرد از اتاق بیرون آمدم و دیدم صاحبخانه زخمی روی زمین افتاده است. به سرعت از اورژانس کمک خواستم، اما او فوت کرد.»

رد قاتل

همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری آغاز کردند. مأموران پلیس در بررسی‌های فنی دریافتند قاتل که ماسک به صورت داشته علاوه بر سرقت قالیچه ابریشمی، یک عدد سینی مسی عتیقه گرانقیمت هم سرقت کرده است.

در حالی که متهم هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بود، مأموران پلیس رد سینی گرانقیمت را در مغازه عتیقه‌فروشی زدند که مشخص شد سارق آن را مدتی قبل به صاحب آن مغازه فروخته است؛ بنابراین مأموران به سراغ صاحب مغازه عتیقه‌فروشی رفتند و در بررسی‌های دوربین‌های مداربسته موفق شدند فروشنده سینی را که مرد معتاد کارتن‌خوابی به نام ایرج است شناسایی کنند.

از سوی دیگر در تحقیقات بعدی مشخص شد سارق کارتن‌خواب چند سال قبل خواهر مقتول را صیغه کرده بود، اما دو سال قبل از او جدا شده است. خواهر مقتول هم پس از دیدن تصویر فروشنده سینی تأیید کرد وی شوهر صیغه‌ایش بوده است.

بازداشت قاتل

با شناسایی قاتل فراری، مأموران وی را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه چند روز قبل متهم را در پاتوق معتادان در نزدیکی شهرستان اشتهارد استان البرز شناسایی و دستگیر کردند.

متهم ۳۵ ساله پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد. وی در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با قاتل

ایرج به چه مواد مخدری اعتیاد داری؟

چند سالی است شیشه مصرف می‌کنم. البته قبلاً تریاک مصرف می‌کردم.

چرا معتاد شدی؟

من زندگی خوبی داشتم و قبل از اینکه معتاد شوم با خودروی سواری‌ام در تاکسی تلفنی کار می‌کردم، اما بلندپروازی باعث شد با دوستان ناباب رفت و آمد کنم و کم‌کم معتاد شدم و زندگی‌ام سیاه شد.

چطور با خواهر مقتول آشنا شدی؟

دو سال قبل از حادثه، خواهر مقتول به نام پروین را به عنوان مسافر سوار کردم و با هم آشنا شدیم. او خبر نداشت من معتاد به مواد مخدر هستم و وقتی پیشنهاد ازدواج دادم، قبول کرد و او را صیغه موقت کردم، اما پس از یک سال زندگی فهمید معتادم، چون هر چقدر درآمد داشتم برای اعتیادم هزینه می‌کردم و حتی پول‌های او را هم می‌گرفتم، به همین خاطر از من جدا شد و از آن روز به بعد من حیران و سرگردان کوچه و خیابان شده‌ام و زندگی‌ام تیره و تارتر شده است.

چی شد که تصمیم گرفتی از خانه پیرزن پولدار سرقت کنی؟

همه زندگی‌ام را به پای اعتیادم ریختم و برای هزینه زندگی و اعتیادم زباله جمع می‌کردم و هر روز هم وضعیتم بدتر می‌شد تا اینکه یک روز به یاد خواهر پروین افتادم. می‌دانستم او زن تنها و پولداری است و فرزندی هم ندارد، چون زمانی که با خواهرش زندگی می‌کردم او به ما خیلی کمک مالی می‌کرد، به همین خاطر تصمیم گرفتم از خانه‌اش سرقت کنم و با پول‌های سرقتی زندگی‌ام را سروسامان دهم.

درباره شب سرقت توضیح بده؟

یکی، دو روز در نزدیکی خانه‌اش کشیک دادم تا اینکه فهمیدم او همراه پرستارش زندگی می‌کند. شب حادثه کارتن خالی را برداشتم و به بهانه اینکه بسته پستی برای پیرزن پولدار آورده‌ام به خانه‌اش رفتم. همان زمان پرستارش از خانه بیرون آمد و من منتظر ماندم تا دوباره به خانه برگردد. وقتی برگشت به او گفتم بسته پستی برای صاحبخانه آورده‌ام و او هم گفت منتظر بمانم تا از صاحبخانه اجازه بگیرد، اما من پشت سرش حرکت کردم و وقتی در را باز کرد به زور وارد خانه شدم و پس از سرقت یک قالیچه و یک سینی مسی از آنجا فرار کردم.

چرا او را به قتل رساندی؟

من فقط می‌خواستم سرقت کنم، اما وقتی به زور وارد خانه شدم پیرزن و پرستارش شروع به داد و فریاد کردند که پرستار را کتک زدم و به اتاق بردم و بعد هم صاحبخانه را کتک زدم تا ساکت شود و همسایه‌ها متوجه نشوند، فکر نمی‌کردم فوت کند.

کی متوجه شدی فوت کرده است؟

چند روز بعد به بهانه احوالپرسی با پروین تماس گرفتم و او به من گفت خواهرش فوت کرده و وقتی متوجه شدم مرتکب قتل شده‌ام، از تهران به اشتهارد فرار کردم.

در اشتهارد چه کار می‌کردی؟

من زباله جمع می‌کردم و می‌فروختم و مدتی در خانه دوستم مخفی بودم و بعد هم به صورت کارتن‌خواب به پاتوق معتادان رفت و آمد داشتم که دستگیر شدم.

فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

نه.

اموال سرقتی را چه کردی؟

سینی را همان روزهای اول به مبلغ ۵ میلیون تومان فروختم، اما قالیچه ابریشمی را در خانه یکی از دوستانم مخفی کردم تا در فرصت مناسب بفروشم، ولی وقتی به سراغ قالیچه رفتم، دیدم به خاطر رطوبت آنجا پوسیده است. هر جا برای فروش بردم کسی از من نخرید و من هم آن را داخل سطل زباله انداختم.

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: خبرهای جدید قتل معاون شهردار تهران خواهر مقتول وارد خانه زندگی ام خانه اش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۹۶۴۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی خانه‌ها بوی نفت می‌داد!

قصه نفت در ایران از آنجا شروع شد که انگلیسی‌ها به دنبال رویای پیدا کردن نفت در دوره مظفرالدین شاه راهی خاورمیانه و ایران شدند. می‌شود این‌طور گفت که ویلیام ناکس دارسی، تاجر انگلیسی، برای کشف این طلای سیاه از جورج برنارد رینولدز که تجربیاتی در زمینه حفاری نفت در مناطق نفت‌خیز سوماترا داشت، کمک گرفت و مقدمات حفاری در منطقه نفتون مسجدسلیمان را فراهم کرد. چند سالی این گروه برای کشف نفت وقت گذاشتند، اما بی‌نتیجه بود تا اینکه وقتی با ناامیدی داشتند بساط اکتشافاتشان را جمع می‌کردند، به نفت می‌رسند؛ و این شروع ماجرا نفت در ایران و به دنبال آن، باز شدن پای نفت به تهران است.

احتمالاً بشود گفت ما حالا آخرین نسلی هستیم که پیت‌های نفت ۱۰ لیتری و ۲۰ لیتری را گوشه انباری‌ها یا حیاط‌های قدیمی دیده‌ایم و چیزی از مغازه نفت‌فروشی و نفت‌فروش دوره‌گرد را در خاطر داریم. اما نباید فراموش کرد که یکی از مشاغل مهم ومسنوخ‌شده تهران قدیم نفت‌فروشی بود.

تا همین چند دهه پیش که خبری از لوله‌کشی گاز نبود زمستان‌ها گوشه هر خانه‌ای یک بخاری نفتی جا خوش کرده بود که با احتیاط نفت را با پیت داخل آن می‌ریختند و با پیدا شدن شعله آتش، بوی نفت کل خانه را پر می‌کرد.

علاوه بر بخاری بیشتر آبگرمکن‌ها هم با نفت روشن می‌شدند. به همین دلیل نفت پرکاربرد بود و مردم به دو طریق نفت مورد نیازشان را تهیه می‌کردند. شیوه اول خرید از نفت‌فروشان دوره‌گردی بود که با گاری‌های دستی و پیت‌های حلبی پر راهی کوچه‌ها می‌شدند و فریاد می‌زدند: «نفت ... نفتی اومده...» و اهل خانه هم سریع پیت به دست خودشان را به نفت‌فروش دوره‌گرد می‌رساندند و متناسب با نیازشان نفت می‌خریدند. روش دوم هم خرید از نفت‌فروشی‌های ثابت در هر محله بود. این مغازه‌ها به نسبت سایر اصناف در زمستان شلوغ‌تر بود و صف‌های طولانی جلو آنها تشکیل می‌شد؛ چیزی که امروزه بعید به نظر می‌رسد.

منبع: همشهری آنلاین

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • زندگی فاطمه بنت اسد می‌تواند برای همه الگو باشد
  • افتتاح ۲۷ طرح منطقه‌ای و محله‌ای در منطقه ۲ تهران
  • بدگویی‌های پدرم تحریکم کرد، مادرم را کشتم!
  • واکنش بانک مرکزی به چاپ ایران چک ۵۰۰ هزار تومانی/ مدیرعامل اسبق بانک صادرات: ارز باید تک نرخی شود/ معاون رئیس جمهور: تلاش دولت این است که شاهد کاهش بیشتر در نرخ تورم باشیم
  • قتل دلخراش مادر ۴۵ ساله به دست پسرش
  • قتل دلخراش مادر ۴۵ ساله به دست پسرش/ «پدرم حرف‌های بدی درباره مادرم می‌زد، آنقدر گفت تا باور کردم»
  • قتل دلخراش مادر جوان به دست پسرش | پدرم آنقدر بدگویی کرد که باور کردم مادرم...
  • وقتی خانه‌ها بوی نفت می‌داد!
  • نفتی نفت! | وقتی خانه‌ها بوی نفت می‌داد
  • خبرهای جدید از طرح‌جامع برقی‌سازی وسایل نقلیه در پایتخت